باستان شناسی از یک سو مسیر تاریخ را تعیین می کند واز سوی دیگر مادر تاریخ است . روشن کردن گذشته هر جامعه از جهت مسائل اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ویا مذهبی از اصول اساسی این رشته است .
هدف از تحصیل در این رشته ، تربیت نیروی متخصص و کارآمد برای بررسی و شناسایی آثار تاریخی و کاوشهای باستان شناسی در مناطق مختلف کشور ، همچنین تامین کادرهای تحقیقی ، فرهنگی و هنری سازمان مربوط می باشد . رشته باستان شناسی در مقطع کارشناسی به مطالعه آثار باستانی سه دوره پیش از تاریخ ، تاریخی و اسلامی می پردازد . دانشجویان در طی چهار سال با آثار در آثار باستانی دوران پیش از تاریخ ایران ، بین النهرین و مصر و تمدن و فرهنگ اسلامی آشنا می شوند .
گرایش های مقطع لیسانس :
باستان شناسی در مقطع کارشناسی دارای گرایش و زیر شاخه خاصی نبوده و در طی دوره آموزشی چهار ساله کلیه درسها در هفت ترم ارائه می شود و یک ترم حفاری ارائه می شود .
آینده شغلی ، بازار کار ، در آمد :
کشور ایران با وجود جاذبه های فرهنگی بسیار سالانه تنها چند صد هزار نفر جهانگرد را جذب خود می کند و به قولی" ایران بهشت باستان شناسی است " اما ما در بازار جهانی توریست حضوری کمرنگ داریم . در حال حاضر درحالی که ما تعدادزیادی فارغ التحصیل باستان شناسی بیکار داریم ، بسیاری از آثار باستانی کشور ما هنوز شناسایی و ثبت نشده است . حداقل در سطح لیسانس موقعیت کاری این رشته بسیار محدود می باشد .
در کشور ما متولی باستان شناسی ، سازمان میراث فرهنگی کشور است که دامنه فعالیتش محدود می باشد و تنها تعداد اندکی از فارغ التحصیلان آن هم در سطح کارشناسی ارشد جذب این مرکز می شوند . پس فارغ التحصیلان این رشته در درجه اول کادر مورد نیاز سازمان میراث فرهنگی کشور را تامین می کنند و پس از آن در وزارت ارشاد اسلامی ، سازمان ایرانگردی و جهانگردی یا در وزارت آموزش و پرورش جهت تدریس و یا سازمان اوقاف و نقشه برداری شهری و ... مشغول کار می شوند ودرحال حاضر از نظر وضعیت درآمد در سطح متوسطی می باشند .
ظرفیت پذیرش کل و گرایش مختلف :
طی چند سال گذشته به طور متوسط درهرسال 95نفر در رشته باستان
شناسی پذیرفته شده اند. در ضمن رشته باستان شناسی در ایران تا مقطع دکترا تدریس می شود.
باستان شناسی با کار و تلاش در گرمای کویر و در سرمای کوهستان و با تحمل سختیها و مشکلات بسیار همراه است . معروف است که می گویند باستان شناسی 50 درصد روی زمین و 50 درصد زیر زمین است.به همین دلیل باستان شناسی نمی تواند برای افراد علاقه مند به پشت میز نشینی رشته مناسبی باشد .
باستان شناس باید علاقه مند به کار در طبیعت باشد . یعنی اگر جوانی عاشق کاوش و جستجو و کشف مجهولات و نقاط تاریک تاریخ گذشته نباشد ، نمی تواند در این رشته موفق گردد .
وضعیت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر : (کارشناسی ارشد و...)
این رشته هم در مقطع کارشناسی ارشد و هم در مقطع دکترای تخصصی در ایران تدریس می شود.
رشته های مشابه و نزدیک به این رشته :
با توجه به ماهیت و نوع خاص این رشته ، به نظر می رسد که رشته هایی نظیر : مدیریت جهانگردی ، تاریخ وجغرافیا ، موزه داری ، مرمت واحیای بناهای تاریخی و... نزدیکتر به این رشته است.
پیش بینی وضعیت آینده رشته در ایران :( نظر کارشناس)
به نظر می رسد با توجه به گسترش روند جذب توریست و جهانگرد در ایران وپرداختن بیشتربه این موضوع ازجانب سازمانهای مربوطه در طی سالهای آینده شاهدشکوفایی این صنعت باشیم وفارغ التحصیل بیشتری در نقاط مختلف و کاوشهای گوناگون مشغول به خدمت شوند ولی در مقطع فعلی همان مشکلات گفته شده از قبیل بیکاری و هم نسخ نبودن ماهیت کار با تواناییهای فارغ التحصیلان همچنان به چشم می خورد .
دکتر رهبر در حال بررسی های اولیه در سایت حفاری
گیل گمش، که مشتق از «گیل- گا- مش» است در فرهنگ بابلی به معنای « پیرمرد ،مردی جوان سال است» و در فرهنگ سومری « رهبر جنگجوی » یا « مردی که درخت تازه می نشاند»، دیوار اورک را بنا می نهد . او پنجمین پادشاه در اولین دوره حکومتی اورک است . یکصد و بیست و شش سال حکومت می کند . مادرش « الهه نین سان» همسر «ایزد لوگال باندا» است .
اما پدرش لوگال باندا نبود، َبل « لیلو » نامی بود که دیوش خوانده اند. گیل گمش دو بعد خدایی و تک بعد انسانی است. در عین پهلوانی و زور مداری و سلحشوری،زیبا و پر جذبه است. مورد حمایت «شامش» ایزد خورشید، که مهربان است و داد گر . «انکیدو»پسر وحشی حماسه گیل گمش، تولدش از خاک ُرس است و زاده ی طبیعت . با حیوانات می زید و چون آنان در طبیعت خویش سرگرم . تا آنکه با ترفند و دام اندازی زنی روسپی با وی در می آمیزد .
زندگی اش را در دل طبیعت از دست می دهد و پس از مراحل مختلف چون یاد گیری پوشش تن، خوردن خوراک انسانها ،چوپانی گله ها و ستیز با گرگ و شیر سرانجام به فرهنگ شهر او رک در می آید . او دیگر به زندگی آزاد باز نمی گردد، مگر در بستر مرگ . این سیر تحول انکیدو را به جرأت می توان سیر تکامل انسان از غار نشینی و بدویت تا دامداری و سر انجام شهر نشینی و مدنیت نامید .
برای همین است که سومری ها را پایه گذاران دانشهای جامعه شناسی و مردم شناسی نامیده اند . انکیدو در اورک با گیل گمش پنجه در پنجه می اندازد . مغلوب نیمه خدا می شود و در حلقه یارانش در می آید .همنفس و هم قسم با هم به رشادت ها و دلاوری ها می پردازند . گاو خدایان را سر می برند و ایزد بانو« ایشتار»، الهه عشق را به خشم می آورند . او شکایت به آسمان ، در درگاه ایزدان می برد .
مقدر می شود یکی از دو مرد جنگی قربانی شود . قرعه به نام انکیدو،می افتد ومرگ ، این همنفسی را در دم قطع می کند و گیل گمش را پریشان حال و متحی٧ر بر جای می گذارد . پهلوان با خود می اندیشد: « اکنون که انکیدو، او که آنچنان والایش می داشتم به خاک سپرده شده و من نیز سرانجام خواهم مرد و به ژرفای خاک سپرده خواهم شد، پس دیگر چگونه می توان آرام گرفت؟ »
در دنیای باستان جهان را به سه مرتبه کیهانی :زیرین، زمین،آسمان تقسیم می کردند . آسمان اریکه قدرت ایزدان، زمین محل زندگی آدمیان و جهان زیرین ،جایی پاکیزه اما تاریک که فرشتگان آن دیو رخساره اند و در میان آنها ابوالهول، حیوانات نیمه شیر و نیمه شاهین و موجوداتی عجیب که فقط دست و پایشان انسانی است وجود دارد . جهانی که به خانه ای تشبیه شده تاریک و خوراک جماعتش خاک و گوشت تنشان از ِگل ،جامه ای همانند پر پرندگان و بر در و َبست آن خانه خاک، خاموشی و فراموشی آرمیده است. جایی که مأمن بزرگانی بی نام است که به سبب لغزشهای خود از آسمان رانده شده اند واکنون گروه داوران زیرین جهان را می سازند.
دنیایی ناشناخته مملو از اندیشه های ترس آمیز انسان، همچون جن وانس و پری. حماسه گیل گمش همشکل و همرنگ و همسنگ بسیاری از متون ادبی بزرگ جهان است . هم تأثیر گذاشته و هم تأثیر گرفته . ماجرای سیل در حماسه گیل گمش با ماجرای سیل در تورات برابری می کند .« نوح» پیامبر در فرهنگ بابل«اوته- نه- پیش تیم» می شود که جاودانه است و بر روی دریا ها مستقر . اما با وجود این شباهتها این دو دارای پایانی متفاوت هستند که این نیز بی شک از تفاوت پرستش ایزد یکتا و نیایش خدایانی ساخته و پرداخته انگارش انسانی هستند، سرچشمه می گیرد.
از تأثیرات این اثر می توان همسویی و همشکلی کسانی چون :هرکول، آشیل، اسکندر، ادیسه و ... نام برد که از جمله آنان هرکول دارای وجه شباهتهای بی شماری است . هر دو ریشه ای خدایی دارند، هر دو دارای دوست و یاور خوبی هستند (گیل گمش یاوری چون آنکیدو و هرکول رفیقی مانند «یولاآ» ) ، الهگان بر هر دو بلا نازل می کنند (بر گیل گمش ایشتار و بر هرکول « دی یا نیرو هرا » )، هر دو قهرمان شیر می کشند و گاو مقدس آسمانی را از بین می برند، گیاه سحر آمیز جاودانگی را می یابند،از جزیره مرگ دیدن می کنند و .... تشابه حرکت گیل گمش بر روی آب تا رسیدن به اوته - نه- پیش تیم همچون حرکت«ادیسوس» از روی اقیانوس تا رسیدن به« چیرچه » و یا حرکت « دانته» با زورق و زورق بان در بخشی از دوزخ .
اما تفاوت اینها در این است که گیل گمش در دنیای زندگان جایی که خورشید هر شب فرو می رود و روز به در می آید، اتفاق می افتد و او سعی در گذر از مرز بین ناشناخته ها با شناخت پذیری گیتی را دارد . اما در دانته و ادیسه این حرکت در دنیای مردگان اتفاق می افتد بسیاری از منتقدان ادبی معاصر گیل گمش را قهرمان پسا مدرن می دانند .
از فرمالیستهای روسی تا بورخس و کالوینو همه بدین باورند که ادبیات کلیت بی نقص و تام و تمامی است که« در آن هیچ چیز ناپدید نمی شود، هیچ چیز آفریده نمی شود، همه چیز دگرگون می شود » بنابراین هرگز چیز نویی نمی نویسند، بلکه گفته ها و نوشته ها را تکرار می کنند و دوره هایی را از سر می گیرند و به شرح آنچه گذشته و نوشته شده می پردازند .
کلیت اثر تراژیک است . سلوک آدمی است از بدویت تا رسیدن به کمال . آنجا که چشمش به حقایق دنیای زیرین و زمین باز می شود و از مرزهای جهل می گذرد و به آبادی علم می رسد. حماسه گیل گمش نمونه کامل و بارز ادبیات باستان است و فلسفه انسانهای باستان در مورد مرگ و زندگی . مرگ تکرار مکرر حقیقتی که به زندگی آدمی سایه افکنده و راه گریزی نیست مگر جاودانه شدنی از جنس جاودانگی گیل گمش که پس از هزاران سال هنوز زنده و با طراوت از میان هزاران خشت نبشته سر بر آورده و در میان انواع فرهنگ ها و قوم ها و ملیت ها به زبانهای مختلف تفسیر، تعریف و ترجمه شده است .
مینو گفت:
باستان شناسی به نظر من یعنی هویت یعنی همون چیزی که امروزه در کمال بلاهت با سعی در افزودن واژه های من درآوردی به زبان فارسی داره معنا میشه دریغ از اینکه اینهمه از تاریخ ایران زمین زیر خاک مدفون شده و ما هیچ کاری برای اونها نمی کنیم تازه یه سد گنده هم کنارش می سازیم تا هر چی مونده و عرضه درآوردنش رو نداریم آب ببره و راحت بشیم اون وقت نه بودجه برای حفاری می خواهیم نه برای حفاظت و ترمیم باید کاری انجام بدیم