سلام
ن- می دونم که بد قولم اما به دل نگیرین
می دونم که خیلی وقته نیومدم اما خواهش می کنم ببخشین
می دونم که باید می نوشم اما بزرگواری کنین
ف- دو روز پیش بود، اتفاقی افتاد که تنها یه نفر از اون خبر داره و اون هم کسیه که خودش هنوز نمی دونه چقدر در حق من لطف کرد با این که می دونم تو این مدت دندون رو جیگر گذاشت و هیچی نگفت نمی دونم چی باید بگم اما می خواهم درد دلم را بخونی
شاید بپرسید چرا؟
ر- نه فقط به خاطر این که دوستش دارم، نه تنها به دلیل این که خیلی صبوره، بلکه به خاطر همه این ها و البته یه دلیل دیگه
اون باعث شد خیلی چیزها را بفهمم. چیزهایی که داشت دیر می شد اگه نمی فهمیدم. تازه فهمیدم که واقعا چقدر زود دیر می شه و ما آدم ها نمی فهمیم .
ت- تازه الان فهمیدم که عشق یعنی چی و دوست داشتن یعنی چی و چرا دکتر شریعتی فریاد می زنه که "خدایا به هر که دوست تر می داریش بیاموز که دوست داشتن از عشق بالاتر است"
حالامی خواهم اینجا یادم بیاد که نارون باعث شد من به اون نزدیک تربشم.
باعث شد که من بیشتر بشناسمش.
باعث شد که خودم و افکارم را به اون بشناسونم و اون هم همینطور اما دریغ که من داشتم می ذاشتم این درختی که داره دو سالش می شه کم کم خشک بشه اما دیگه نمی خواهم آب را ازش دریغ کنم.
ی- حالا می خواهم بدونی که من چند شبه خیلی سخت می گذرونم . باور کنی که اگر می خوابم با فکر این که چرا اینقدر تغییر کردم می خوابم.
ت- می خواهم فریاد بزنم فریاد بزنم که به خدا که خیلی وقته یه فال حافظ نگرفته بودم که خواجه شیراز را...
می خواستم بگم که همیشه نمی خواستم این طور باشم اما داشتم می شدم
ی- می خواهم بدونی که الان در عذابم به خاطر همه اون چیزهایی که فقط تو می دونی و خدا