نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

شعری از مولانا

در این جا تنها بخشی از شعر را مولانا را می آورم اگر دیدم که مور استقبال قرار گرفت از این به بعد حتما هر چند مدت یک بار ازشعرهای مولانا در اینجا خواهم آورد

 

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو      

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

 

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

 

رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها

وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

 

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شو

گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو

 

آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده

آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شوف

 

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما

فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

 

قدرت قلم( جوابیه به آقای نوروزی )

  اشاره: این مطلب را یکی از دوستان برم میل کرده اند. من هم بی هیچ جرح و تعدیلی آن را می زارم تو وبلاگ

قدرت قلم

 

دوست گرامی جناب آقای نوروزی! جوابیه شما رو به آقای حمیدیان خوندم جالب بود ولی شاید کمی غیر واقعی و حتی خیال پردازانه!

البته کاملا واضح نبود که موافق هستید یا مطلبتون کنایه آمیزه ؟ به هر حال فکر می کنم اگر کنایه آمیز بود نیازی به ارائه آمار نبود به هر حال اگر دچار سو تفاهمی شدم قبلا عذر می خواهم اما برای کسانی که شاید این گونه فکر می کنند می نویسم:

اهمیت کتاب و روزنامه و نشریات مختلف برای آگاهی به مردم بر کسی پوشیده نیست و با عرض معذرت گفته های شما کلیشه هایی هستند که همشون توضیح واضحات رو می دهند.

آخه تو کشوری که روزنامه نگارش اهمیتی نداره (توجه کنید روزنامه نگار اگر یادمون رفته کسی است که حیات روزنامه به فعالیت و قلم اون بستگی داره) و برای ثبات کاری و بیمه اون کسی هیچ اهمیتی قائل نیست و اصولا فکر می کنم توی رده بندی شغلی کم رنگ ترین شاغلان به لحاظ تسهیلات و امنیت کاری هستند تیراژ روزنامه که دیگه جای خود رو داره!

می خواهم از شما بپرسم روزنامه سفید هم ارزش خوندن و توجه داره یا نه؟ اگر کسی نباشه که دیگه تو این رشته فعالیت کنه و در همین شرایط محدود هم قلمی بزنه روزنامه ای می مونه که تیراژش باعث سر افرازی کسی بشه؟

وقتی روزنامه نگارها اینجا از فردای خودشون خبر ندارند و حتی تو همین محل کار مشترکمون همه از نا امنی شرایط کار به فکر شغل آزاد و رستوران و سکه خریدن و انواع و اقسام مشاغل می گردند و به شراکت با هم فکر می کنند به چه چیز باید پیش در و همسایه سرافراز بود و اصلا اهمیتی داره؟

این رو بگم که با ادامه روند فعلی و بیکار شدن ساده و بدون دلیل خبرنگارا و همکارهامون که به دلیل **نداشتن بیمه و تعلق نگرفتن هیچ حق و حقوقی** هر روزه صورت میگیره به زودی دیگه روزنامه و نشریه ای باقی نمی مونه که باعث مباهات کسی بشه!

گفته های شما در شرایطی که کسانی مثل ما دورو ورتون و به این فاصله کم نبود شاید کمی گوش نواز تر و دشمن کور کن تر بود و لی الان ؟

قدرت قلم رو می بینید یه نقد اجتماعی از زبان یک همکار می تونه تونوشته شما قبحش از بین بره و  ایده آل و میهن پرستانه به نظر بیاد و تو نوشته من یه واقعیت تلخ و تند که شاید چشمامون رو به روش بستیم  

قضاوتش با شما و دیگر همکاران !

 

 

این جوابیه حضرت نوروزی است به مطلب "هفته نامه آتیه ...

http://m-norouzi.blogfa.com/

این جوابیه حضرت نوروزی است که در ویلاگشان به مطلب هفته آتیه به روزنامه تبدیل می شود نوشتند.

 

همه­ی ما در دوران تحصیل لااقل برای یکبار هم که شده در زنگ انشاء با این پرسش روبرو شدیم که‌: علم بهتر است یا ثروت ؟ آن روزها را من به یاد ندارم که کدامیک را بر دیگری مقدم دانستم ، واقعیت این است هنوز هم نمی دانم که بالاخره علم بهتر است یا ثروت و اکنون هم معلق بین این هردوام و به هیچ کدامشان نرسیدم !اما صرف نظراز علم و ثروت غذای روح مهم است یا غذای جسم؟ جناب حمیدیان گله مند شدن که چرا سازمان تامین اجتماعی می خواهد نشریه " آتیه " را به روزنامه تبدیل کند ، ظاهرا" ایشان هنوز اهمیت غذای روح را نمی دانند و نمی دانند که سرانه مطالعه در کشور ما به ضرب و زور به دقیقه می رسد و تیراژ کتاب از 3 هزار جلد در کشور70 میلیونی فراتر نمی رود . انتشار روزنامه اگر هیچ حسنی نداشته باشد لااقل این حسن را دارد که چند نفری از آدم های هم صنف شما (خبرنگار) به کار مشغول می شوند که بیکاری عامل همه­ِِ ی بزه کاری هاست !! و حسن دیگر آن اینکه عنوانی به عنوان های نشریات کشور اضافه می شود و همین امر سبب می شود ما جلوی در وهمسایه و یونسکو ودیگرسازمان های بین المللی سرافکنده و شرمسار نباشیم ! ورود " آتیه " را به فال نیک میگریم و به احترامش کلاه از سر بر می داریم و منتظر می مانیم تا انشاء اله به زودی شاهد روزنامه ارگان    بهشت زهرا باشیم که جای آن در میان روزنامه های صدا و سیما ، شهرداری ، تامین اجتماعی و ... خالی است !! ََ