نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

سال نو مبارک

نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی ایران زمین یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بخش‌های کردنشین کشورهای عراق و ترکیه و سوریه، در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هرسال برگزار می‌شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در افریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد.(نگاه کنید به نوشتار: کشور های نوروز)

عده زیادی فرق میان نوروز و لحظهٔ تحویل سال نو را درست نمیدانند. تعریف درست نوروز نخستین روز سال در تقویم ایرانی است یعنی یکم فروردین ماه و یا روز اورمزد از ماه فروردین. لحظهٔ آغاز نوروز درست پس از نیمه شب است و این یک لحظهٔ «تقویمی» است. لحظهٔ تحویل سال یک واقعه یا لحظهٔ «طبیعی» است و زمان آن می‌تواند ساعت‌ها با لحظهٔ آغازین روز یکم فروردین فاصله داشته باشد. بنابراین، لحظهٔ تحویل سال در سراسر جهان یکیست، ولی لحظهٔ آغاز نوروز (یکم فروردین) نسبی است، نسبت به خط استاندارد زمان بین المللی که سابقا به خط «گرینویچ» مشهور بود و هنوز هم اکثر مردم آن را به همین نام میشناسند.

به باور زرتشت، ماه فروردین (نخستین ماه گاهشماری خورشیدی ایرانیان) به فره‌وشی (سرزندگی) اشاره دارد به اینکه که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی می‌کند. بنابراین، زرتشتیان، ده-روز را برای اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامی میدارند. ممکن است این سنت که، برخی پیش از نوروز به گورستانها می‏روند، ریشه در این باور داشته باشد. یک روایت در مورد خاستگاه نوروز این است که در این روز کیاخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایی خود رساند.

روایت دیگر این است که در این روز ویژه (یکم فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود در حالی‏که مردم او را روی شانه‏های خود حمل می‏کردند. آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند.

 

در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (۲۱ مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی بود، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.

جشن نوروز از آیین‌های باستانی و ملی ایرانیان می‌‌باشد. جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره‌ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.

 

با استناد بر نوشته‌های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استان‌های گوناکون که پیشکش‌هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می‌‌پذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می‌‌کرد.

همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌‌گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌‌شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌‌شد. و سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌‌شد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می‌‌کرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می‌‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می‌‌پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می‌‌گفتند، آنها را برنمی داشتند.

 روشن کردن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام می‌‌گذاشتند. آن زمان عقیده بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا می‌شود.

در نخستین بامداد نوروز، مردم روی یکدیگر آب می‌‌پاشیدند. پس از گرویدن به اسلام نیز این رسم بجا مانده است با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده می‌شود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه کردن شکر به یکدیگر در روز ششم فروردین بود. و یکی از باشکوه‌ترین سنتها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن "سبزه" گویند.

از جشن‌های متعددی که در ایران باستان مرسوم بوده، یا از جشن‌های اندکی که از آن عهد به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.

 نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای در دگرگشت‌های زمانه از بین رفته‌اند. از رسم‌های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.

 خانه تکانی

خانه تکانی از دیگر آئین‌های نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز (سال نو)خانه تکانی شروع می‌شود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو می‌شود و پاک و پاکیزه می‌گردد.

 

چنان زوایای خانه را می‌‌روبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.

 وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی می‌شود.

پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن می‌شود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرف‌هایی زیبا می‌‌ریزند و خیس می‌دهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.

 

متاسفم ..........

چندش پیش به همراه عزیزی به دیدن فیلم اخراجی ها که تبلیغات وسیعی برای آن شده بود رفتیم.

حضور هنرپیشگان معروفی مثل اکبرعبدی،‌محمد رضا شریفی نیا و امین حیایی که همگی از بازیگران مطرح و پرطرفدار سینمای ایران هستند باعث شده بود که تماشاگران هر لحظه از فیلم منتظر اتفاقی باشند اما...

داستان فیلم داستان تکراری است که هر کارگردان و نویسنده ای در ایران توانایی خویش را با آن آزموده و با توجه به فضای جامعه ایران معمولا هم ساختارهای یکسانی تجربه کرده است.

با این حال فیلم اخراجی ها که سعی کرده فضای متفاوتی را به بیننده القا کند اما باور این موضوع واقعا سخت به نظر می رسد.

وجود بازیگرانی که همیشه در فیلم های جنگی نقشی یکسان دارند(حاجی و فرمانده و...) و همواره خود را در آن نقش ها نشان می دهند باعث شده است که مخاطب مثل تمام فیلم های جنگی ایران دو قطب بد و خوب را در این فیلم هم ببیند.

ده نمکی در این فیلم تلاش زیادی برای متفاوت بودن کرده است اما باید پرسید آیا خود او که در فیلمش سعی دارد به مخاطب بقبولاند که برخی مقدس نمایان در جبهه ها خود تصمیم می گرفتند و نه براساس  شرعشان،‌ قطب منفی فیلم را  که لات های سرکوچه و بازار تهران هستند قبول دارد؟

آیا او خود در واقع این افراد را می شناسد؟

فیلم در صحنه هایی بسیار زننده می شود و مخاطب در اکثر صحنه ها به خاطر لودگی ها بگو بخندهای بازیگران خوش و خرم است.

در کل می خواهم بگویم که اگر با دید منتقدانه به سینما نمی روید و تنها به دنبال خندیدن هستید،‌اخراجی ها فیلم خوبی است . اما اگر به دنبال اثری تاثیر گذار  و متفاوت هستید باید با صراحت بگویم دیدن این فیلم هیچ چیز به دانسته هایتان اضافه نخواهد کرد و شما را به فکر فرو نخواهد برد.

بازهم قاطعانه می توانم ادعا کنم که حتی دیالوگ هایش هم تاثیر آنچنانی، مانند آنچه فیلمی مثل مارمولک گذاشت،  در جامعه نخواهد داشت.

لحظاتی برای اندیشیدن

+ هنگامی که عشق را ابراز می کنید ' طعم آنرا دوباره می چشید.

+ عشق را همچون هدیه ای به دیگران اعطا کنید و به خود اجازه دهید تا هدیه ی دیگران را بپذیرید.

+ راز شکوفایی نیروهای واقعی و درونی خود این است که برای خود اهدافی را تعیین کنیم که به اندازه ی کافی مهیج بوده و منبع الهام در زندگی باشند.

+ یکی از بهترین راههای غنی سازی زندگی خود ' وسعت بخشیدن به گستره ی احساسات است.

+ اگر جنبه هایی از هویت شما ' برایتان ایجاد ناراحتی می کند ' چرا باید به آنها بچسبید؟

می توانیم خودمان را مجددا برای خودمان تعریف کنیم.

+ اولین قدم برای ایجاد تغییر آن است که ببینیم واقعا چه می خواهیم و در نتیجه هدفی را در نظر بگیریم و به سوی آن حرکت کنیم.

+ راز موفقیت آن است که بدانید چگونه از نیروهای رنج و نفرت استفاده کنید و نگذارید که این نیروها شما را در اختیار بگیرند . اگر چنین کنید ' بر رنج زندگی خود مسلط خواهد شد.

در غیر این صورت زندگی بر شما مسلط خواهد شد.

+ اگر با موقعیت هایی که ناراحتمان می کنند ' برخورد نکنیم ' این کار اغلب سبب رشد ترس می شود. احساساتی چون ترس ' تشویش ' نگرانی و دلواپسی تنها فرا خوانی برای حرکت محسوب می شوند و به ما هشدار می دهند که می بایست برای بروز هر اتفاقی آمادگی بیشتری داشته باشیم.

+ بیشتر موفقیت ها حکایت از آن دارند که افرادی به پیروزی می رسند که به سرعت تصمیم می گیرند و به ندرت در تصمیمی که اندیشمندانه گرفته اند ' تغییر ایجاد می کنند.

+ اگرارزشهای واقعی تان را نمی شناسید'خود را برای رنج آماده کنید.

+ سر نوشت هر کس در لحظات تصمیم گیری شکل می گیرد. تصمیم هایی که امروز و هر روز گرفته می شوند ' وضع امروزی و سال های آتی را شکل می دهند.

+ تنها امنیت واقعی در زندگی ' دانستن این نکته است که بی تردید هر روز در حال پیشرفت هستید.لازم نیست نگران حفظ کیفیت زندگی خود باشید . تنها کافی است هر روز در پیشرفت آن بکوشید.

+ مطاله ی هر کتابی و حتی این متن ها یی که خوانده اید بی فایده خواهد بود و کلاسهای روانشناسی و هر کلاس دیگری که در آن شرکت کرده اید نیز ' حاصلی نخواهد داشت. مگر آنکه به دانسته ها و آموخته های خود عمل کنید.

+ فلسفه ی من این است که باید " غول را قبل از اینکه بزرگ شود ' از بین برد " لذا بهترین زمان برای پرداختن به هیجانات منفی ' زمانی است که احساس آنها را می کنید.

+ خوشرویی نشانه ی زیرکی است. زیرا هنگامی که احساس شادی شکل می گیرد این نشاط چندان قوی است که به دیگران نیز سرایت می کند و بهتر می توان هر نوع مشکلی را که بر سر راه است ' بر طرف ساخت.

+ هیولا را تا کوچک است نابود کنید.بهترین موقع برای کنترل احساسات منفی هنگامی است که آن احساس آغاز می شود.رها کردن الگوهای احساسی هنگامی که کاملا شکوفا شده اند ' بسیار مشکل خواهد بود.

+ تمام احساسات و عواطف ' از درون سر چشمه می گیرند و این خود انسان است که آنها را می آفریند.

+ به خاطر داشته باشید که هیچ چیز در زندگی معنا ندارد . مگر معنایی که شما به آن می دهید.

+ تجربه های خود را همچون فرش عظیمی در نظر بگیرید که می توان بر روی آن هر نقش و نگار دلخواهی را طراحی کرد.

+ باید به این نکته توجه داشت که داشتن جهت و هدف در زندگی ' مهم تر از دستاوردهای فردی است.

+ از جمله تعاریف موفقیت این است که باید به گونه ای زندگی کرد که بتوان احساس عمیقی از شادی و احساس اندکی از غم به دست آورد.

+ باور کنید که لیاقت به دست آوردن آنچه را که در جست و جویش هستید ' دارید.