نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

با تاخیر؛ روز خبرنگار مبارک

سه شنبه هفته گذشته روز خبرنگار بود
با عرض معذرت از تمام همکارانم به خاطر تاخیر پیش آمده "همکاران عزیز روزتان مبارک"
هفته گذشته پر بود از تقدیرهایی که همه جز سنگین تر کردن بار سنگین شانه های خمیده آنها سود دیگری نداشت و حتی برخی برخوردها خمیده ترشان هم کرد
توقعی از بابت رسیدگی و تقدیر نبود و نیست که عادت کرده ایم به گفته های ترحم آمیزی که سودی نداشته و نخواهد داشت؛ گلایه از این است که نگاهمان کردند اما ندیدنمان در مراسم های مختلفی که به افتخارمان بود!
رنجیده شدیم از اینکه به چشمهایمان دیدیم و احساس کردیم که همه انتظار پایان یافتن مراسمی را داشتند که مهمانانش خبرنگاران بودند
میزبانانی که دیر حضور یافتند در مراسم تقدیر و بزرگداشت از کسانی که قلم می زنند بی هیچ توقعی از کسی جز خواندن و توجه به دردهایی که می بینند و می نویسند و می گویند
که آنهم دست نمی دهد؛ نه پاسخی، نه جوابی، هیچ واکنشی نیست جز سکوت
سکوت و وادار کردن به سکوت که دیری است اسیرش هستیم به علل مختلف
17 مرداد سال 85 نیز مانند تمام سال های پیش از آن گذشت با نگاه بی تفاوت کسانی که شنیدند قصه دل پر درد خبرنگارانی که گلایه داشتند از بی خبر بودن و تنها لبخندی زدند به اینهمه اعتراض
17 مردادی که گذشت با برگزاری مراسمی که خبرنگاران ساعت ها به سبب ارجحیت یک خبرنگار خارجی و اختصاص وقت مصاحبه به او منتظر میزبان مانند و همچون کودکان بهانه گیر مفتخر شدند به دریافت اسکناسی سبز رنگ متبرک شده با امضای یک عضو مهم دولت نهم
17 مردادی که گذشت با ملقب شدن خبرنگاران به انجام دادن کاری مانند کار انبیا و درک این نکته که چقدر مهم و تاثیر گذار هستند در انجام رسالت اطلاع رسانی به مردم اما متعجب شدند از اینکه اگر این کار تا به این حد مقدس است پس چرا عده ای ابا دارند از صحبت با آنها و می گریزند از اینکه به چشمهایشان نگاه کنند و سوالاتشان را پاسخ گویند
17 مرداد سال 1385 گذشت با مراسم های بزرگداشت و تقدیری که هزاران سوال بدون پاسخ دوباره را در ذهن های مهمانان این مراسم ها سبب شد که اینهمه صحبت از اهمیت، ایثار، فداکاری، دلسوزی، تلاش و کمک برای آگاه کردن مردم را که از زبانشان در وصف خود می شنوند چرا در چشمها و اعمالشان به راستی نمی بینند
تناقض هایی اینچنین است که سال هاست مشغولمان کرده است به پرسیدن و جواب نشیندن و نادیده انگاشته شدن و بسیاری از همکارانمان را دلسرد کرده است از به دست گرفتن قلم
قلم سبکی که اینک چنان سنگین شده که برای بلند کردنش دیگر یارای من و تو به تنهایی کافی نیست و قدرت نیروی همه تان را می طلبد تا از نو بلندش کنید و بنگارید آنچه را که می بینید، می فهمید، می شنوید و فکر می کنید تا وادار به پاسخ کند کسانی را که می خوانند و سکوت می کنند و نادیده می انگارند.