نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

فلزکاری نیشابور - بخش نخست

این مطلب پژهشی است درباره هنر فلزکاری نیشابور که توسط دوست عزیزم جناب آقای ده پهلوان نوشته شده و در اختیار بنده قرار گرفته است.
سعی می کنم این مطلب را سه قسمت روی وبلاگ بگذارم. از همه کسانی که این مطالب را می خوانند خواهش می کنم که در صورت استفاده به منبع این نوشتار و نام نویسنده اشاره کنند.
 
 

بدون شک کشف فلز و شناخت آن در زندگی بشر موجب پی‌آمدهای عالمانه و دگرگونیهای سریع فرهنگی گردیده است. کشف فلز و تهیه و تولید صنایع فلزی و هنرپردازی بر روی آن مرهون کار و کوشش مستمر و پی‌گیر نسلهای پی‌در‌پی انسانهایی است که در این زمینه هوش و استعداد و خلاقیت‌های بسیار بکار برده‌اند.

دانش امروزی با تمام پیشرفت‌های خود هنوز نتوانسته به طور روشن و قاطعانه فنون تکنیکی و خلاقیت‌های اعجاب‌آور گذشتگان را توجیه و به طور منطقی و علمی توضیح دهد.

در مقاله و نوشته فوق ما برآنیم که ضمن پرداختن به موضوع فلزکاری نیشابور در قرون اولیه اسلامی (قرن 2-6 هـ.ق)، در ابتدا به شرح مباحثی چون سیر و تحول فلز و فلزکاری، پیشینة تاریخی نیشابور و حفریات آن بپردازیم، قابل ذکر است که بخش اعظمی از نوشتة فوق از کتاب «فلزکاری نیشابور در قرون اولیه اسلامی»، نوشته جیمز آلن، که بر اساس یافته‌های حفریات موزه متروپولتین به سرپرستی ویلکنسون ، به رشته تحریر در آمده است.

 

سیر تحول فلز و فلزکاری                                                    

صنایع دستی ایران، به خصوص هنر فلزکاری که مبحث موردنظر ماست، تجلیگاه سنن، آداب و رسوم اقوام ایرانی است. و بدین لحاظ چهره‌های بسیاری از هنرمندان به خصوص فلزکاران را غبار فراموشی فراگرفته است.

اما شاهکارهای به جا مانده گواهانی پرمعنی از اندیشمندی و سختکوشی آنان در آفرینش هنرهای ارزنده ایرانی است. با وجود اینکه ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه خود همواره مورد تاخت و تاز قرار داشته، ولی هیچ خللی بر طبع و اراده هنرآفرینان ایران وارد نیاورده تا موجب انهدام و از هم‌گسیختگی بنیان هنر شود.

 متأسفانه باستان‌شناسان و هنرشناسان برای شناخت تمدنهای ادوار گذشته، بیشتر به بررسی سفال و بقایای معماری می‌پردازند تا هنرهای چون فلزکاری، حال در اینجا بطور گذرا پیشینه و تاریخچه‌ای از پیدایش و تحول فلز و فلزکاری را ذکر می‌کنیم:

1- عصر مس (کلکولیتیک): بشر ابتدا مس را بی‌آنکه ذوب کند، بطور طبیعی و بصورت جکش‌کاری مورد بهره‌برداری قرار می‌داده و برای ساختن آلاتی مانند درفش و سنجاق به کار می برده است.

اما با ذوب فلز که از حدود 3000 ق.م آغاز شد و انقلابی در فلزکاری و ساخت ابزار بوجود آمد. این انقلاب باعث شد که فلز تولیدی به دیگر مناطق و کشورهای همجوار صادر شود و موجب رواج فلزکاری و رونق آن شد. وجود معادن مس و دیگر فلزات موجب روابط بازرگانی ایران با مناطقی چون بلخ، هند و همسایگان غربی شد. با توجه به کاوشهای انجام گرفته قدیمی‌ترین اشیاء فلزی را متعلق به تپه سیلک، لایه‌های I , II می‌دانند، که قدمتشان به 4000-4500 ق.م می‌رسد.

2- عصر مفرخ (برنز): در غرب ایران، قبایل مهاجر هیتیت، میتانی و کاسی‌ها که از نژاد مردم قفقاز بودند، در هنر مفرغ‌گری از 2500 ق.م مهارت زیادی داشتند. با مهاجرت کاسی‌ها به لرستان که پیش از هزاره دوم ق.م روی داد که با تجمع هنرمندان این قوم در این ناحیه، هنر مفرغ‌سازی در لرستان صورتی ابداعی و نو یافت. اصولاً در این عصر، مفرغ‌کاران لرستان با الهام از نسلهای پیشین در تجسم اشکال خدایان اساطیری در قالب‌ بت‌ها و مجسمه‌های کوچک و بزرگ مذهبی و همچنین اشکال و صور گوناگون را بر روی ظروف فلزی به دستور کاهنان و متولیان دین می‌ساختند.

3- عصر آهن: پیدایش و کشف آهن در ایران علاوه بر این که نشان‌دهنده ظهور تمدن و پیشرفت فرهنگ منطقه بود. مقیاس و اساس تعیین ادوار کهن مانند دوران سنگ، مس، مفرع و آهن شد. آهن را هیتیان و مردم میتانی در غرب ایران از 1500 ق.م می‌شناختند. با کشف این فلز بسیاری از معیارهای زندگی تغییر کرد و از آن در جنگ، کشاورزی و معماری استفاده می‌کردند.

4- دورة ماد: در مورد صنایع و معماری مادی که با هنر فلزکاری در ارتباط است نمی‌توان مطلب زیادی گفت. یگانه مدرک پرارزشی که ما را به سوی هنر و تمدن مادی راهنمایی می‌کند، گنجینه زیویه است، باستان‌شناسان بر این باورند که اشیاء این گنجینه باید از مهمترین آثار هنری تمدن ماد شمرده شوند.

5- دورة هخامنشی: بدون شک این دوره‌ها را با پیدایش نخستین امپراطوری جهان و یکی از سازمان یافته‌ترین و مقتدرترین دولتها روبرو می‌کند. از مهمترین مکانهایی که می‌توان از آنها به عنوان مراکز تولید هنر فلزکاری هخامنشیان نام برد باید به تخت جمشید، هگمتانه و شوش در داخل ایران نام برد؛ می‌توان به جرأت ادعا کرد که هنر فلزکاری در دوران هخامنشی به اوج خود می‌رسد و زمینه بروز و شکوفایی این هنر را در دوران بعدی و حتی اسلامی فراهم می‌کند.

6- دورة سلوکیان: همزمان با حمله اسکندر به ایران و تصرف آن، هرج و مرج زیادی سرتاسر ایران را فراگرفت و یک فترت هنری در این زمان آغاز شد. تا اینکه در سال 312 ق.م سلوکوس توانست یک حکومت مرکزی را ایجاد کند، و با توجه به اینکه یونانیان تمدن خود را برتر از دیگر سرزمینهای فتح شده می‌دانستند، به همین خاطر مردم تمایل زیادی به هنر و فرهنگ یونانی نشان دادند. از آثار فلزی این دوره آثار کمی به دست باستان‌شناسان افتاده است. ولی آنچه قابل بیان است، اینکه در دورة سلوکیان مصرف فلزات (فلزات قیمتی) زیاد بوده است، چرا که اغلب نفوذ هلنسیم در طبقات بالای اجتماع صورت گرفته بود.

7- پارتیان : در این دوره نیز فلزکاری تقریباً تقلیدی از هنر و تمدن یونانی با کمی آمیختگی هنر ایرانی است، خصوصاً این تقلید در اوایل کار پارتیان بیشتر است. چرا که پارتیان قومی سوارکار و نظامی بودند و از هنر چندان سررشته‌ای نداشتند. آثار مفرغی در اواخر سلطنت اشکانیان به خلاف دورة هخامنشی پیشرفت کرد و به سوریه، عربستان و فنقیه صادر می‌شد.                                                                                                                        

8- ساسانیان : از زمان هجوم اسکندر به مشرق زمین تا روی کار آمدن ساسانیان، در تاریخ هنری ایران یک نوع خلاء مشاهده می‌شود، آثار هنری سیمین و گاهی زرین این دوره که تاکنون کشف شده، مهارت و سلیقه خاص هنرمندان این عصر را نمایان می‌کند. مضمون تصاویر این دوره  تأثیر مستقیمی بر هنر دوران اسلامی داشت.

9- هنر فلزکاری پس از ظهور اسلام:                  

باید به عنوان امر بدیهی بپذیریم که با هجوم یک قوم بر قوم دیگری اصولاً یک دوره فترت و انحطاط بر قوم غالب می‌گذرد. همانطور که ملاحظه گردید با هجوم سلوکیان و تا آمدن ساسانیان ما دورة فترتی را در هنر ایرانی داشتیم. با هجوم قوم عرب به ایران زمین که هیچ رنگ و بویی از هنر و تمدن نداشتند، هنر این سرزمین دوباره و به مدت 2 قرن دچار رخوت و فترت شد. با ورود اعراب اکثر هنرمندان یا از کشور مهاجرت کردند و یا اینکه در گیرودار درگیریها از بین رفتند. کسانی که اقدام به سفر کرده بودند به سمت خراسان و ماوراء‌النهر آمده و در آنجا سکنی گزیدند، با توجه به اینکه مردم به علت جنگ دچار فقر و نداری شدند و استقبال چندانی از اشیاء فلزی نمی‌کردند و دیگر اینکه آئین اسلام ساخت هر گونه ظروف فلزی گرانقیمت را ملغی اعلام کرده بود، به همین خاطر حدود 200 سال در این سرزمین اکثر ظروف از مس، مفرغ و بطور کلی فلزات ارزان قیمت بود، ولی با ظهور سامانیان دوباره این صنعت (فلزکاری) به حرکت افتاد. با قیام سرداران خراسان و نابودی حکومت امویان خلافت به بنی‌عباس رسید و نفوذ فرهنگ ایرانی در آثار هنر جهان اسلام بیشتر شد.

آنچه مسلم است ادامه اسلوب تزئینی ساسانی در فلزکاری اوائل دوره اسلامی به خصوص در فلزکاری قابل مشاهده است. ظروف نقره با تصویر حیوانات و طیور یکدسته مهم از فلزکاری ساسانی دورة بعد از ساسانی را تشکیل می‌دهد. یکی از مشهورترین حیوانات صنعت ساسانی حیوان عجیب بالداری شبیه به سیمرغ است که قسمتی شیر و قسمتی سگ و قسمتی هم پرنده بوده است.

برنز‌کاری اوائل اسلام شامل ظروفیست از قبیل سینی و ابریق و آبخوری به شکل حیوانات و پرندگان، در بعضی از سینی‌ها تأثیر نقوش ساسانی به قدری قوی است که آن را به دوره قبل از اسلام نسبت می‌دهند. ابریق‌های برنزی دوره ساسانی گاهی ساده و گاهی با تزئین برجسته یا قلمزده است. و اغلب به سبک و از نوع دورة ساسانی است. برخی دیگر از اشکالی است که فلزکاران ایرانی قرن سوم هـ.ق. ابتکار کرده‌اند و یکنوع بدنه مدور کروی و گردنة استوانه‌ای شکل دراز دارد و لوله آن به شکل پرنده ساخته شده است و تعدادی از نمونه‌های نیشابور نیز به این فرم ساخته   شده است. به طور کلی باید گفت که هنر و صنعت در اوائل اسلام در تمام زمینه‌ها ادامه راه اسلوب ساسانی بوده است. و در زمان سلجوقیان کاملتر شد. ولی در دوره ایلخانی تغییراتی اساسی یافت.

 

یک مدیر چگونه باید مدیریت خود را اثبات کند

این مطلب را از وبلاگ ژیوار http://zhiivaar.blogsky.com/ روی نارون می گذارم .

امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.

اصولا ما ایرانی ها عادت داریم توانایی هامون را یه جور دیگه ای غیر از کار کردن و خدمت رسانی به نمایش می ذاریم که البته در اذهان عمومی تاثیر گذار تره اما آخر سال یا موقع برآورد کاری که میشه نمی دونم چرا همیشه نتیجه برعکس میشه

نشانه های یک مدیر جدید:

- تغییر حالت چهره و راه رفتن و به طور کلی فرم اسکلت بدن!

- تغییر مدل موها و لباس ها و.....

- ایجاد یک تحول عمیق و تمام و کمال در سطوح مکان کار، اشیا درون محل کار، میزها، صندلی ها، برگه ها، پادری ها، لیوان ها، پارچ ها، خودکارها، برگه ها،‌ مدل لوسترها، پنکه، دستگیره درها، گلدون ها و خلاصه هر چیزی که به نوعی چهره و یا خاطره مدیر قبلی رو به یاد کارمندها بیاره!

- اخراج طیف وسیعی از کارمندان بی هیچ دلیل موجهی برای اینکه بقیه حساب کار دستشون بیاد و قدرت مدیریتی مدیر جدید رو به رسمیت بشناسند!

- برگزاری هر روزه جلسات همگانی که توش هیچ حرفی ندارند بهم بزنند و اصولا تا مدت ها دنبال یک سوژه برای محور گفت و گوهای جلسه در همون جلسه برگزار شده می گردند

- تغییر سیستم کاری به طور کامل حتی اگر به بیکاری منجر بشه! اما تظاهر به اینکه اینقدر کار سرمون ریخته که وقت هیچ کاری نداریم!

- مدام ترسیم مدینه فاضله ای که یک قدم تا تحقق فاصله داره اما به علت اهمال و سستی مدیرهای قبلی که اون هم از  نداشتن نبوغ کافی و عدم حس مسئولیت پذیری ناشی می شده این مدینه فاضله تاکنون ناشناخته مونده!

 

- اصرار براینکه مدیر های قبلی کلی بریز و بپاش کردند و  کل تغییر مکان و دکوراسیون جدید سفارش ما از پادری ها گرفته تا میزو صندلی ها و کامپیوترها و هر چیزی که وجود داره یک هزارم هزینه حیف و میل شده توسط مدیران سابق هم  نمی شه! 

- آوردن تعداد زیادی کارمند جدید که گفته می شه همه بر اساس توانایی و تخصص و ... جذب شدن و با تاکید شدید مدیر به اونها مبنی بر اینکه تو جمع منو به اسم کوچیک صدا نکنید و محیط کار با جو فامیلی فرق می کنه!

- افزایش ساعت کاری کارمندها بدون اینکه کاری برای انجام دادن وجود داشته باشه برای اینکه به اذهان عمومی حالی بشه که حجم کارهایی که انجام می شه نسبت به دوره مدیر قبلی چقدر بالاتر رفته و اینها کارهاییه که  تا حالا انجام نمی شده

- تعریف یک سری مسئولیت جدید که هیچ کدوم قابل اجرا نباشه و اجرا نشدنش رو به عدم توانایی کارمندها نسبت دادن

- اعتقاد راسخ بر اینکه در صورت همکاری کارمندان ** که البته به طور مسلم همکاری نکرده و نمی کنند** می توانستند جامعه را متحول کنند و به دلیل ذکر شده تا الان نتونستند

- کاهش حقوق کارمندان در راستای پایین آوردن هزینه سرانه!

- و در آخر نرسیدن به تمام وعده های تحقق داده شده به سبب از هم پاشیدگی سیستم کاری در دوره مدیریت قبلی !  

******برداشت اول:

دیروز در روزنامه توقیف شده شرق (آخرین شماره ای که همه تونستند بخوانند) خواندم که مسئولان میراث فرهنگی ترکیه و ارمنستان با زرنگی تمام اشیا تاریخی و باستانی (در اصطلاح عام به آنها عتیقه گفته می شه) را که به صورت قاچاق از ایران خارج شده است خریداری می کنند و به عنوان آثار ملی و فرهنگی کشور خودشان ثبت می کنند.

حال شما این موضوع را بگذارید بغل دست هزاران شیی که هر روز از ایران به صورت قاچاق خارج می شه! و هیچ کس نمی تونه جلوی اون ها را بگیره. حالا چطوری ماموران در لب مرز این ها را نمی بیینند احتمالا به خاطر جاسازی خوبی که برداران قاچاقچی انجام می دهند.

 

***** برداشت دوم:

تاجایی که اطلاع دارم در ایران دانشگاه های تهران زاهدان و اخیرا شهرکرد به تربیت دانشجوی باستان شناسی در مقطع کارشناسی می پردازند و تقریبا به همین تعداد واحد دانشگاهی هم در بخش دانشگاه آزاد و در مقطع کارشناسی به تربیبت دانشجو مشغولند.

در هر کلاس اگر به طور میانگین ۲۵ نفر حضور داشته باشند سالانه ۱۵۰ نفر( حالا ما کمتر فرض می کنیم ۱۲۰ نفر) در این رشته فارغ التحصیل داریم.

جالبتر اینه که بدونید نزدیک به تنها ۵ درصد از این فارغ التحصیلان جذب بازار کار در رشته تخصصی خودشان می شوند!!!

 

**** برداشت سوم : بعد از چند سال .......