نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

نارون

یک چیزهایی مثل باستان شناسی و ...

تاراج میراث ملی ایران در آمریکا

مسئول دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در گفت و گو با فارس:

رسانه‌ها نسبت به تاراج میراث ملی ایران در آمریکا واکنش نشان دهند

خبرگزاری فارس: مسئول دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران ضمن هشدار درباره خطر نابودی میراث ملی ایران در آمریکا از رسانه‌های کشور خواست در این باره واکنش نشان دهند.

عباس سلیمی نمین در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی فارس گفت: الان هیچ روزنامه‌ای تیتر اول خود را به این امر اختصاص ندادند و فقط اخبار جزئی در روزنامه شرق منعکس می‌شود. چرا روزنامه‌ها به این امر نمی‌پردازند؟ روزنامه‌ها باید تا روشن شدن و بازگرداندن این الواح به طور مستمر در این باره تیتر اول داشته باشند.
مسئول دفتر تدوین تاریخ معاصر ایران و کارشناس مسایل استراتژیک درباره آثار تمدن ایلامی که نیم قرن پیش از اطراف تخت جمشید به آمریکا انتقال داده شد، گفت: سابقه انتقال 23 هزار لوح از تخت جمشید به آمریکا به ابتدای روی کار آمدن رضاخان باز می‌گردد. آن زمان، امتیاز کاوش در آثار باستانی به آمریکایی‌ها و آلمانی‌ها داده شد که البته همه کارشناسان این کشورها، یهودی بودند.
وی افزود: آقای اشمیت، مسئولیت کار در تخت جمشید را به عهده گرفت و کتابی هم به نام "تخت جمشید" منتشر کرد که خوشبختانه در این اثر، تصاویری منتشر شده که بیانگر تخریب آثار باستانی در تخت جمشید است.
سلیمی نمین ادامه داد: در اطراف تخت جمشید آثار وسیع‌تری از تمدن ایلامی کشف می‌شود که به لحاظ وسعت عظیم تر از تخت جمشید بوده است اما بعد از کاوش این منطقه، آمریکایی‌ها در سال 1307 طی نامه‌ای از رضاخان درخواست می‌کنند تا به صورت امانت، این آثار را به دانشگاه شیکاگو منتقل کنند تا خوانده شود و رضاخان موافقت می‌کند و رسما 23 هزار لوح به شیکاگو انتقال می‌یابد.
وی گفت: آنچه مایه تاسف است این که در طی این سال‌ها هرگز اقدامی برای بازگرداندن این الواح نشد. در دوره پهلوی، علتش معلوم بود زیرا بنا بر نابودی آثار ایلامی بود تا تاریخ ایران فقط هخامنشی محور باشد یعنی تاریخی که بر اساس پیوند بین یهود و اقوام ایرانی شکل بگیردف در حالی که ما تاریخ 8 هزار ساله و حتی قدیمی‌تر داریم.
سلیمی نمین گفت: تاریخی با قدمت بیشتر در اطراف تخت جمشید از بین می‌رود به گواه کتابی که خود آقای اشمیت تدوین کرده تمام الوح به آمریکا منتقل می‌شود تا امکان دستیابی ملت ایران به این الواح نباشد و شناخت تمدن ایران فراهم نشود.
رئیس مرکز تدوین تاریخ معاصر ایران ادامه داد: در دوران پهلوی، آنها کاملا تسلیم سیاست‌های آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بودند و مایه تاسف و تاثر است که هیچ اقدامی برای بازگرداندن این الواح نشد اما اخیرا نامه‌ای از سوی میراث فرهنگی به دانشگاه شیکاگو نوشته شد و درخواست بازگرداندن این الواح شد. بعد از چنین درخواستی، ظاهرا تمهیدی از آمریکایی‌ها برای باز نگرداندن این الواح صورت گرفته است.
وی گفت: آن چه که بیشتر مایه تاسف است این که بسیاری از روشنفکران و کسانی که مدعی دفاع از میراث فرهنگی ما هستند، نسبت به تعدی آمریکایی‌ها به حقوق ایران طی سال‌های گذشته یعنی از آغاز روی کار آمدن رضاخان توسط انگلیس و نیز بعد از انقلاب اسلامی، هیچ اظهار‌نظری نمی‌کنند در حالی که در کتاب‌های مختلف، انتقال این الواح به آمریکا منعکس است و در اسناد رسمی این قضیه وجود دارد.
سلیمی نمین ادامه داد: نزدیک نیم قرن این اثار مهم و تعیین کننده که مطالعه در این الواح خیلی از مسایل را روشن می‌کرد، در اختیار ما نبود تا همان تاریخی که صهیونیست‌ها تعیین کردند برای ما کفایت کند و خودمان واقعیت‌های تاریخ باستان را درک و کشف نکنیم.
وی با ابراز تاسف گفت: بسیاری از روشنفکران این هجمه و تعدی را منعکس نکردند. الان هم هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، در حالی که باید جلوی تاراج این آثار تعیین‌کننده در تاریخ ما را گرفت. من فکر می‌کنم برخی روشنفکران که در سال‌های گذشته همچنان منعکس کننده همین تاریخ تعیین شده از سوی صهیونیست‌ها برای ما هستند، مایل نیستند تغییری در این تاریخ داده شود. یعنی در واقع نمی‌خواهند معلوم شود که آیا تاریخ هخامنشی محور است یا این که ما تاریخ بسیار بالنده ای در قبل از هخامنشیان داریم و اصلا هخامنشیان متعلق به ایران نیستند. این واقعیتی است که اگر امروز ملت ما آن را بفهمند خیلی از چیزها تغییر می‌کند. چون بسیاری از محققان معتقدند که هخامنشیان یک جماعتی هستند که از طرف روسیه به ایران آمدند و با ملت ایران درگیر شدند و قتل‌عام‌های زیادی انجام دادند و بعد هم ناگزیر به ترک ایران شدند.
سلیمی نمین ادامه داد: این یک بخش از تاریخ است که خیلی از روشنفکران متمایل به غرب نمی‌خواهند این روشن شود و به همین علت در برابر آنچه که دانشگاه شیکاگو به عنوان متصدی ترمیم تخت‌جمشید انجام داده سکوت می‌کنند. این دانشگاه بسیاری از آثار اطراف تخت جمشید را دخل و تصرف کرده، سنگ نوشته برای ما ساخته است و بعضی آثار را از بین برده و بعضی آثار را به وجود آورده است و این اگر برای ملت ما روشن شود، بسیاری از تعدی‌هایی که در دوران پهلوی به ما وارد شده، روشن می‌شود که از بسیاری از تجاوزات مادی تلخ ترا است زیرا اگر در هویت ملتی دخل و تصرف و مخدوش شود، بسیار جنایتکارانه تر از آن است که مثلا نفت ما را تاراج کنند. لذا لازم است همه دلسوزان یک صدا در برابر این برنامه مخالفت کنیم و جلوی این جنایت را بگیریم.
سلیمی نمین در پاسخ به این نکته که سازمان میراث فرهنگی گفته است قسمت اعظمی از الواح به ایران بازگشته و نامه‌ای در این باره به موزه شیکاگو نوشته شده است، گفت: چرا تعبیر موزه به کار برده می‌شود؟ اصلا دانشگاه شیکاگو که موزه نیست. دانشگاه شیکاگو به عنوان کارشناسان به کار گرفته شده قرار بوده که این متن‌ها را بخوانند و بازگردانند. اما قطعا هدف دانشگاه شیکاگو نابودی آثار ایرانی قبل از هخامنشیان بوده است و باید معلوم شود چرا دانشگاه شیکاگو قصد نابودی تاریخ ما را داشته است.
وی گفت: معتقدم اگر افکار عمومی را بسیج نکنیم، با یک نامه که به شیکاگو بنویسیم، این دانشگاه الواح را باز نمی‌گرداند.
سلیمی نمین خاطرنشان کرد: نه در دولت خاتمی و نه در دولت هاشمی متاسفانه به رغم اطلاع ما از این قضیه هیچ اقدامی صورت نگرفته است و تاکنون هیچ لوحی به ایران باز نگشته است به رغم این که نامه‌ای در یک ماه پایانی سال 84 به شیکاگو نوشته شده است.
مسئول دفتر مطالعه و تدوین تاریخ معاصر ایران در پایان به کتاب «یادنامه» خود که خاطرات سفیر اسرائیل در ایران است اشاره کرد و گفت: در بخش نقد این کتاب، شمه‌ای از تاراج آثار ایرانی از سوی اسرائیلی‌ها ذکر شده است.

آشنایی با دوره پارینه سنگی

از پیدایش انسان بر روی این کره خاکی حدود چهار میلیون سال می گذرد. این دوره را انسان شناسان دوران " پارینه سنگی " نامیده اند.


به استناد دست افزارهای سنگی ساده ای که از انسان در مناطق شرقی و جنوب شرقی قاره آفریقا به دست آمده است، از پیدایش انسان بر روی این کره خاکی حدود چهار میلیون سال می گذرد.

این دوره را انسان شناسان دوران " پارینه سنگی " نامیده اند و برحسب تغییراتی که به مرور زمان در کاراکتر شدن این دست افزارها پدید آمده، دوران پارینه سنگی به سه دوره قدیم، میانی و جدید تقسیم شده است.

ایران در دوره پارینه سنگی ( Lower Palaeolithic ):

بررسیهای باستان شناسی – انسان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی، هم جدید و هم محدود است. به دلیل همین دو امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و در محدوده ظن و گمان است.
 غاری پارینه سنگی در  نیشابور


ولی به نظر می رسد که با توجه به جغرافیای طبیعی و وضعیت اقلیمی ایران، در این سرزمین دستهای کوچکی از انسان به صورت پراکنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی خود بوده اند. این گروهها با جمع آوری فرآورده های نباتی که در ایران به صورت خود رو قابل گرد آوری و استفاده بوده اند و همچنین با شکار حیوانات و صید آبزیان و شاید پرندگان، غذای مورد نیاز خود را تامین می کردند و در امر تامین غذا از ابزارهای بسیار ساده و متناسب با تهیه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حیوانات سود می جستند.


چون آثار دوره پارینه سنگی قدیم را که در چند منطقه از ایران گزارش کرده اند، بر اساس یک فصل بررسی ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نکات ابهام آمیزی وجود دارد. ولی، از آنجا که این گزارشها در حال حاضر در نوشته های مربوط به این دوره از حیات انسان در ایران، تا به دست آمدن مدارک دقیقتر، راه یافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارک دوره پارینه سنگی در ایران، مخصوصا" دوره قدیم آن، هستیم. این مدارک از سه منطقه ایران شناسایی شده اند که عبارتند از:

منطقه ای در نزدیکی " بقبقو " در حدود یکصد و چهل کیلومتری مشهد در اطراف بستر خشک " کشف رود" خراسان.

آثاری شامل چند افزار سنگی از منطقه ای واقع در آذربایجان، در مثلث بین مراغه، تبریز و میانه، نیز به دست آمده است که بنا به گزارش متعلق به دوره پارینه سنگی قدیم است.

ابزار سنگی به دست آمده از منطقه " لدیز " سیستان که قدمتی برابر با یکصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازی، آنها را جزو نوع آشولین ( Acheulean ) یعنی جدیدترین ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی قدیم طبقه بندی کرده اند.

با توجه به چگونگی پراکندگی و توزیع مناطق معرف دوره پارینه سنگی قدیم در ایران، جای هیچ گونه تردیدی نیست که بررسی و تحقیق درباره پارینه سنگی قدیم در ایران به تنهایی و بدون در نظر گرفتن و ضعیت مناطق همجوار امکان پذیر نیست. از طرفی، مطالعات مربوط به دوره پارینه سنگی قدیم در مناطق همجوار، یا انجام نشده است و یا چنان مغشوش و غیر قابل قبول است که قابل استناد نیستند.

مثلا"، در ترکمنستان مطالعاتی که در این دوره انجام شده به هیچ صورت با واقعیت علمی مطابقت ندارد. زیرا تمامی آثار سنگی قبل از استقرار در آن نواحی، به دوره میان سنگی و نوسنگی منسوب شده اند.
 یک نمونه ابزار سنگی (مشته سنگ) مورداستفاده در دوره پارینه سنگی


علاوه بر موارد فوق، باید افزود که تعیین قدمت آثار از طریق استفاده از روشهای علمی مانند آزمایشات موسوم به پتاسیم آرگون (Potassium Argon ) و تعیین جهت قطب مغناطیسی( Magnetic Polarity Chronology ) و یا مقدار اورانیوم توریوم ( Uranium Thorium ) که در دیگر نقاط جهان با موفقیت برای تعیین تاریخ دوره های پارینه سنگی به کار رفته است، هنوز بر روی آثار به دست آمده از ایران انجام نشده. به علاوه، وضعیت مربوط به دورانهای زمین شناسی از جمله دوره پله ایستوسین ( Pleistocene ) یعنی دوره که در آن انسان بر کره زمین پدیدار شده است، در ایران تاریک و مبهم می باشد.


پاسخ به یک نظر

**این جوابیه را سرکار خانم یگانه به نظرارائه شده از سوی یکی از بازدید کنندگان درباره مطلب زن ایرانی .. نوشته اند.

 

سلام دوست بزرگوار

عذر تقصیر، به نام خطاب نمی کنم چرا که گمان می کنم اینطور آسوده ترید.

تشکر از اینکه مطلب مرا خواندید و گلایه از اینکه جان مطلبم را در نیافتید

پاسخ بی شک دلسوزانه شما را نصیخت پدرانه ای تلقی می کنم و بر آن قدر می نهم و آویزه گوش می کنم، چرا که از محبت نشات گرفته بود.

اما گلایه می کنم از اینکه با همان نگاه که مرا از آن برحذر داشتید، به آن نگریستید.

متواضعانه اعلام می کنم که برای تمامی آقایان احترام بسیاری قائلم، اما

سخن از رنج های فراوانی بود که نه تنها التیام نمی یابد که هر روزه چرکین تر می شود با الفاظ و القاب گوناگون که در نیافتیدشان....

موافقم که باید خوشبین بود؛ اما زمانی که می خوانم خطاب به من نوشته اید:

"اگر مردی صادقانه بگوید که دوست ندارد دختر یاهمسرش در گیرو دار آنچه تو اکنون درگیرش هستی و من می دانم و اسمش را اشتغال گذاشته ای دچار مشکل شود آدم بدی است؟"

معطل می مانم میان باور و انکار که جایگاه انتخاب و اختیارم کجاست در تعیین مسیر سرنوشتم که به گمان شما  و دیگرانی که سبب ارتکاب به نوشتنم شدند  حتما منوط به اظهار رضایت مردی است با هر نسبتی اما هست و باید باشد و می پرسم از خود که نمی شد نسبت به جایگاه و تلاش و دست آوردهایم خوشبینانه تر نگریست؟

بی پرده بگویم، اینگونه نگاه قیمانه را هیچ وقت تاب نیاورده و نمی آورم و باور نخواهم داشت شمایی که مدتی در کنار هم بوده ایم اینگونه بیاندیشید و از عبارتی چون (اسمش را اشتغال گذاشته ای) استفاده کنید.

می بینید 

گفته هایم ا زپشت عینک بدبینی نبود که زخم کهنه ای بود از اینگونه نگاه ها

با احترام و تشکر مینا یگانه

 

 

 

** توضیح: شاید برخی از بازدید کنندگان والبته دوستان از این که نارون پذیرای نظرات و مطالب دوستانی دیگر شده است،‌ متعجب شوند. اما از آنجا که یکی از آرزوهایم داشتن نشریه ای است که زبان گویای جامعه باشد،‌ می خواهم از همگانی که این نشریه الکترونیکی را می بینند خواهش کنم که آنها نیز برایمان مطلب خود را بفرستند . این موضوع بی تردید باعث گسترش نقد منصفانه و البت بالا رفتن میزان انتقاد پذیری ما خواهد شد.